حرومیت از خواب و کمبود خواب اثرات مخرب و نامطلوبی بجای میگذارد مانند:
1- سیستم ایمنی بدن شما ضعیف و نا کارآمد میشود.
2- ناتوانی در تمرکز کردن. قدرت تمرکز شما با میزان خواب شما ارتباط مستقیم دارد.
3- چرت زدن در طی روز.
4- احساس تحریک پذیری، افسردگی، اضطراب، بد خلقی و خستگی در طی روز.
5- اشکال در بلند شدن از خواب.
6-کاهش توان یادگیری و حافظه.کاهش کارایی ذهنی.کاهش هوشیاری.
7-افزایش خشونت طلبی.
5 تکنیک وانهادگی (ریلکسیشن) که کمک میکند تا راحت تر بخواب روید:
سلامتی و جوانی شما اساساً به دو عامل وابسته است: عمق تنفسی و گردش خون.
با تنفسهای عمیقی که انجام می دهید، سرعت لنف را فزونی می بخشید و در نتیجه متابولیسم سلولی شما بهتر انجام می شود و شما شادابی، سر زندگی و انرژی فراوانی را احساس می کنید.
تنفس عمیق، شامل سه مرحله است: دم عمیق؛ نگهداری نفس؛ بازدم عمیق
دم عمیق
فرو بردن هوا به ریه ها یعنی دم، که باید این شرایط را داشته باشد:
الف- آهسته و آرام باشد. دم شتاب آمیز هرگز نمی تواند ریه ها را به طور کامل پر کند یعنی شما هر چقدر سعی کنید که نفس عمیق بکشید اما این کار را با شتاب انجام دهید، ریه های شما به طور کامل پر نمی شود. باید آهسته ریه ها را از هوا پر کنید.
️ب- نفس عمیق باید شکمی باشد. ابتدای دم عمیق، قسمتهای فوقانی قفسه سینه از هوا پر می شود که در تنفس سطحی هم چنین چیزی رخ می دهد. آنچه مطلوب ماست، پر شدن قسمتهای تحتانی قفسه سینه و حبابچه های هواست. سعی کنید با قسمت شکم خود نفس بکشید. وقتی به آرامی ریه ها را از هوا پر می کنید، در آخرین لحظات، یک فشار و درد اندکی را در قسمت فوقانی شکم (دیافراگم) خود حس می کنید.
وانهادگی تکنیکی برای آرام کردن عضلههای بدن است و شما با استفاده از آن میتوانید از فشاری که بر اعضای بدنتان وارد شده است خلاص شوید و هم زمان با تمرکز درست ذهن خود را نیز آرام کنید. فشارهای عصبی و عامل استرسزا آنچنان بر اعصاب ما تاثیر میگذارد که گاهی خودمان متوجه انقباض بیش از حد عضلههای بدنمان نمیشویم. اما بعد از اینکه آنها را آزاد کردیم از روی احساس آرامشی که پیدا میکنیم تازه پی میبریم وجودمان تا چه اندازه تحت استرس و فشار بوده است.
وانهادگی تکنیکی است که میتوانید آن را در هر زمان و مکانی به کار برده و از آن لذت ببرید.
قانون 1:
بیائید ذهنمان را سرشار از فکر آرامش، شجاعت، سلامتی و امید کنیم زیرا زندگی ما همان چیزی است که ذهنمان می سازد. ️
قانون 2:
بیائید حتی با دشمنان حتی الامکان درگیر نشویم، زیرا این کار بیشتر از آن که آنها را آزرده خاطر کند، از ما نیرو می گیرد (البته نه به این معنی که از خود دفاع نکنیم). بیائید حتی یک دقیقه را هم صرف فکر درباره کسانی که دوست نداریم نکنیم.
قانون 3:
به جای نگرانی درباره ناسپاسی، انتظار ناسپاسی داشته باشیم. یادمان باشد که تنها راه دست یافتن به خوشحالی و سعادت، انتظار تشکر از دیگران نیست، بلکه بخشش را باید به خاطر شادی بخشش دوست داشت.
یادمان باشد که سپاسگزاری را باید همچون بذری کاشت بنابراین اگردوست داریم، فرزندانمان آدمهای شکرگزاری بار بیایند، باید این صفت را به آنها بیاموزیم.
قانون 4: (بسیار مهم)
همیشه چیزهایی را که باید شکرشان را به جا بیاورید بشمارید، نه مشکلاتتان را.
قانون 5:
از دیگران تقلید کورکورانه نکنیم. خودمان را بشناسیم و خودمان باشیم زیرا حسادت یعنی جهل و تقلید کورکورانه یعنی خودکشی.
قانون 6:
وقتی تقدیر به دستمان یک لیمو ترش میدهد، از آن شربت درست کنیم.
قانون 7:
با اندکی شاد کردن دیگران، اندوه خود را از یاد ببریم. وقتی نیکی میکنید پاداش آن به شما از یک طریق نه، از صد طریق برمیگردد.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
قانون 1 - هرعملی که بصورت عادت وتکرار درآید کنترل عصبی آن عمل از بالای مغز یعنی ضمیر خودآگاه به پایین یعنی ضمیر ناخودآگاه می رود . به عبارت دیگر باتکرار یک عمل ارادی ، آن عمل تبدیل به یک عمل غیر ارادی میشود مثل تایپ کردن...
قانون 2 - هر پیامی که به مغز خطور می کند یا گفته می شود در ضمیر ناخودآگاه تاثیر می گذارد و چنانچه تکرار شود ، اثر آن چندین برابر خواهد بود. روزانه 5 هزار اندیشه از مغز ما عبور می کند و متاسفانه اکثر این اندیشه ها منفی است.
بنابراین باید بسیار مراقب واژه هایی که به کار می بریم ، موسیقی هایی که گوش می دهیم ، حرفهای اطرافیانمان و ... باشیم ، چرا که همه ی واژه ها از نظر ضمیر ناخودآگاه بار معنایی مثبت یا منفی دارند.
مثلا وقتی می گوییم : من بدبختم ، ضمیرناخودآگاه این ورودی را پذیرفته و تکرار می کند.
قانون 3 - گاهی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در زمینه ای باهم درتعارض قرار می گیرند مثل زمانی که می خواهید ازپلی معلق عبور کنید . ناخودآگاه به شما میگوید نرو ، دست و پا چلفتی و خودآگاه میگوید ، برو..!
قانون 4 - (بسیار مهم) هرگاه ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه در انجام امری باهم به توافق برسند توانشان در هم ضرب میشود و توانایی فرد در انجام یک رفتار چندین برابر میشود.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
کنترل ذهن مانند رام کردن اسب است که نیاز به تربیت دارد.
ساده ترین روش اینست که آرام بنشینیم و بگذاریم ذهن هر کجا که می خواهد برود. سپس اینطور فکر کنیم که من ناظری هستم که جریان ذهن را تماشا می کنم. من ذهن نیستم. وقتی حواس با محسوساتشان تماس حاصل نمی کنند و از طبیعت ذهن کنترل شده پیروی می کنند؛ حالتی پیش می آید که به آن پراتیاهارا می گویند. این یعنی تسلط بر حواس، افکار و عواطف که هر فردی استعداد پرورش آنرا دارد. حتی اگر فرد خردمند به محسوسات خود اشتیاق داشته باشد فراموشکاری او را با امیال شیطانی آزار خواهد داد. پس همه محتاج تمرین و تکرار هستند.
هرگاه ذهن در وضعیتی آشفته قرار داشته باشد تنفس ما تندتر و نامنظم تر می شود. پس با منظم کردن تنفس و تمرین تنفس عمیق می توانیم به وضعیت مطلوبی از ذهن برسیم.
برای کنترل ذهن، اشتغال سالم ذهن ضرورت دارد زیرا مغز بیکار کارگاه شیطان است. پس ذهن را باید با افکار متعالی و الهامات اصیل تغذیه کرد. پندار بیهوده از بی دقتی در مورد طبیعت واقعی خویش ناشی می شود و بدنبال آن منیّت و سپس اسارت و بدبختی فرا می رسد.
برای بی اثر کردن یک خیال به یک خیال دیگر نیاز داریم یعنی یک خیال صحیح که بطور مناسب پرورانده شده باشد. خالص ترین تخیلات اندیشه خداست. هر چه بیشتر به خدا بپیوندیم دردسر ما با ذهن کمتر می شود. مدیتیشن بر خدا و کائنات موثرترین راه کنترل ذهن است. ذهن باید به چیزی اتصال پیدا کند که نه تنها خودش خالص باشد بلکه بتواند ذهن را نیز با خودش خالص سازد. بدون کنترل ذهن ناخودآگاه نمی توانیم به کنترل ذهن برسیم. ذهن ناخودآگاه مانند زیرزمین خانه است که باید تمیز شود. یکی از راههای تمیز کردن آن ریختن افکار پاک به داخل آنست و بگذاریم تا اعماق آن پائین روند.
مایستر اکهارت عارف آلمانی می گوید: «ابدیت در دل لحظه حال است. باید به وضوح دریابیم که هر لحظه ای فقط همین زمان حال است. اگر مواظب این لحظه باشیم مواظب سراسر آینده خود نیز بوده ایم. شعار معنوی: خوب بودن و حقیقتا با اخلاق بودن و تسلط بر خود و احساس خود فقط برای لحظه حال. چه زمانی غیر از این لحظه حال وجود دارد که نگران آن باشیم؟ ساده ترین و مطمئن ترین روش کنترل ذهن عشق به خداست. ارزش کنترل ذهن در اینست که ما را بسوی آگاهی کیهانی یعنی بالاترین سعادت هدایت می کند.»
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
انسانها عموما موجودات کنجکاوی هستند و دانستن افکار یا رازهای پنهان، آنها را به وجد می آورد. موضوع وقتی جالبتر می شود که آنها بتوانند ذهن دوست یا همسرشان را بخوانند.
شاید با خواندن تیتر مطلب، پیش خودتان فکر کردید که: « امروز میرم خونه و فکر داداشم رو می خونم تا ببینم چرا این چند روز اخلاقش عوض شده »
ولی عجله نکنید، این کار به آن سادگی هم که تصور می کنید نیست.
یکی از روشهای موثر ذهن خوانی، درک زبان بدن است.
در واقع افراد در حین حرف زدن، به صورت ناخودآگاه قسمتی از بدنشان را تکان می دهند و این حرکات نشان دهنده تفکرات و احساسات درونی فرد نسبت به موضوع جاری دانست.
برای مثال وقتی از افراد راجع به شماره تلفن شان در ۱۰ سال پیش سوال کنید، آنها سعی می کنند از حافظه شان برای به خاطر آوردن آن کمک بگیرند و وقتی از آنها راجع به آرزویشان می پرسید آنها سعی می کنند تا تصویری را در ذهنشان بسازند.
محققان بر این باورند که افکاری همچون امثال بالا، واکنش فیزیکی چشم را به دنبال دارند، که شما با تشخیص آنها می توانید تقریبا حدس بزنید که فرد به چه چیزی فکر می کند.
قبل از خواندن این ۷ واکنش، لازم است به ۲ نکته مهم توجه کنید :
1 - این واکنش ها بر اساس افراد راست - دست نوشته شده اند و در صورتی که فرد مورد نظر چپ دست است، باید آنها را برعکس در نظر بگیرید.
2 - منظور از راست یا چپ، دید شما نسبت به فرد انجام دهنده واکنش می باشد.
واکنش های چشمی
1 - بالا – سمت راست : نشانگر جستجو و بازسازی رویدادی تصویری که در گذشته رخ داده است.
2 - بالا – سمت چپ : در حال ساختن تصویر و یا رویداد جدید.
3 - مستقیم – سمت راست : بخاطر آورن صوتی که در گذشته شنیده شده است.
4 - مستقیم – سمت چپ : در حال ساختن کلمه و یا صوتی که در گذشته رخ نداده است.
5 - پایین – سمت راست : صحبت کردن شخص با ضمیر داخلی اش
6 - پایین – سمت چپ : به خاطر آوردن و یا تصور یکی از حواس، لامسه، بویایی و یا چشایی
7 - چند حرکت و یا بدون حرکت : ممکن است شما سوالی را از فرد مورد نظر بپرسید و فرد هیچکدام از حرکات فوق را انجام ندهد و به یک نقطه خیره شود. این بدین معنی است که فرد دارد سوال و جواب را به صورت تصویری بررسی و شبیه سازی می کند.
به خاطر داشته باشید که این واکنش ها برای تمامی افراد یکسان نیستند و ممکن است استثناهایی نیز وجود داشته باشد، ولی همین الان می توانید آنها را با همسر و یا دوستتان تمرین کنید.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
در جهان تنها یک فضیلت وجود دارد
و آن آگاهی است
و تنها یک گناه، و آن جهل است.
در این بین ، باز بودن و بسته بودن چشم ها و گوش ها،
تنها تفاوت میان انسان های آگاه و نا آگاه است.
نخستین گام برای رسیدن به آگاهی
توجه کافی به پندار، گفتار و کردار است.
زمانی که تا به این حد از احوال ذهن ، جسم و زندگی خود با خبر شدیم،
آن گاه معجزات رخ می دهند.
در نگاه مولانا و عارفانی نظیر او
زندگی ، تلاش ها و رویاهای انسان سراسر سرگرمی ست!
چرا که انسان نا آگاهانه همواره به جست و جوی چیزی است،
که پیشاپیش در وجودش نهفته است!
اما این نکته را درست زمانی می فهمد که به حقیقت می رسد! نه پیش از آن!
بیست دقیقه قبل از خواب و بیست دقیقه بعد از بیداری در آلفا هستین. بالاترین سطح آلفا در لحظه ایه که داره خوابتون میبره و درست در لحظه ای که بیدار می شین و به اون می گن پیک آلفا.
بر اساس حالتی که آدم ها در امواج آلفای قبل از خوابشون دارن، آدم ها به سه دسته تقسیم می شن:
1- انسان هایی که قبل از خواب، مثبت اما رویایی می اندیشند.
2- انسان هایی که قبل از خواب، مثبت اما واقعی می اندیشند.
3- انسان هایی که قبل از خواب، منفی و منفی و منفی می اندیشند!
لطفا" فکر کنید ببینید شما جزو کدوم دسته هستین؟
با خودتون هم، رو راست باشین.
اگه جزو اون هایی هستین که قبل از خواب همه ی غصه های زندگیتون رو مرور می کنید و یا به حوادث و اتفاقاتی که ناراحتتون کرده، فکر می کنید، اون وقت باید بگم متاسفانه جزو دسته ی سومین!
اگه یه آدمی ناراحتتون کرده و شما تو خلوت قبل از خوابتون، دارید مرور می کنید که چه کارهای بدی کرده، یادتون باشه دارید باعث می شین که اون رفتار در اون آدم تکرار بشه!
کشف تصویر ذهنی مهمترین کشف روان شناسی در قرن حاضر است.
دانسته و ندانسته: هر کدام از ما پیش طرح با تصویری از ذهن خویش را یدک می کشیم. البته ممکن است از آن اطلاع زیادی نداشته باشیم و چه بسا که امکان ترک آگاهانه آن هم وجود نداشته باشد.
تصویر ذهنی همان تصویری است که از خویش داریم. یعنی بر اساس باورهای که از خویش داریم ساخته شده است.
در اثر دو اکتشاف مهم این تصویر ذهنی کلید طلایی زندگی بهتر می شود:
1-همه اعمال، احساسات، رفتار و حتی توانائیهایمان بر اساس تصویر ذهنی حالت میگرد.
2- تصویر ذهنی قابل تغییر است. تجربه نشان داده است که برای تغییر تصویر ذهن و لاجرم شروع یک زندگی جدید هیچ وقت دیر نیست. برای تغییر تصویر ذهن نه کسی پیش از اندازه کم سن و سال و نه کسی بیش از اندازه پر سن و سال است. ️
پری اسکات دکی یکی از پیش قدمان روانشناسی تصویر ذهنی معتقد بود اگر دانش آموزی در یاد گرفتن درسی با مشکل روبرو باشد احتمالا دلیلش این است که موضوع مورد اشاره (از نقطه نظر دانش آموز) با باورهای او ناسازگاری دارد.
این قانون بسیار همه گیر و دقیق است و به زبان اعداد محاسبه و اعمال میشود؛
اگر انسان عدد هفت بخواهد، کائنات عدد هفت را به او میدهد و اگر منفی هفت بخواهد ، کائنات باز بی هیچ حرکت دلسوزانه ای ، این منفی را به انسان اهدا میکند.
هر چه انسان اعداد و کدهای مثبت یعنی ثروت و سلامت و سعادت و خوشی و ... وارد کند ، کائنات نیز همان اعداد و کدها را رمزگشایی کرده و به انسان میدهند و باز هر چه اعداد و کدهای منفی وارد کند ، همانها رمز گشایی شده و به غم و اندوه و فلاکت و بدبختی و ناکامی برای او تبدیل میشوند.
و این عدد و کد دادن ها بسیار ساده و فقط با فکر کردن انجام میپذیرد و نه با حل معادله های پیچیده ی دو متری!
کار کائنات رمزگشاییست ، نه تشخیص ؛
یعنی کاملا هشیارانه و دقیق کدهای انسان را دریافت میکند و آنها را رمزگشایی میکند ، اما هیچ قدرت تشخیصی در مثبت یا منفی بودن کدهای وارده ندارد و همه ی کدها را باز کرده و به خود انسان کدگذار باز میگرداند.
وقتی انسان مثلا به بدبختی فکر میکند یا درباره اش حرف میزند ، کائنات توجهی نمیکند که انسان با نیت خواستن به آن فکر میکند یا با نیت نخواستن.
درواقع فکر کردن به چیزی نیت است ، نه خواستن یا نخواستن آن . و دقیقا همان بدختی را به او کادو میدهد!
"نمیخواهم" قراردادی بین انسانهاست ، و کائنات چنین زبانی را نمیفهمد، (که البته زبان بیهوده ایست)
در واقع انسان دانه را میکارد و آب میدهد و وظیفه ی کائنات رویاندن و بزرگ کردن آن دانه است و برایش هیچ فرقی نمیکند که آن دانه ، دانه ی لوبیای سحر آمیز (که نردبان رسیدن به تخم طلاست) باشد و یا دانه ی گیاه آدمخوار!
دانه ی گل خوشبو و میوه خوشمزه باشد یا دانه ی خار تیز و برنده؛
و باز برای کائنات هیچ فرقی نمیکند که عدد وارده منفی هفت باشد یا منفی هفت هزار ،
مثبت هفت باشد یا مثبت هفت هزار میلیارد ،
هرچه انسان دانه بیشتر و موثرتری بکارد ، محصول بیشتر و موثرتر برداشت میکند. ️️️
اگر گندم بسیار بکارد ، گندم بسیارتر برداشت میکند و اگر خار بسیار بکارد ، خار بسیارتر برداشت میکند،
و نمونه ی موثرتر اینکه اگر دانه ی لوبیای سحرآمیز بکارد، به تخم طلا رسیده و ثروتمند میشود و اگر دانه ی گیاه آدمخوار بکارد ، طعمه ی کاشته ی خویش میشود.
اگر انسان خوبی ها و شادی ها و خوشبختی ها را اراده کند ، کائنات نیز همانها را برایش اراده و فراهم می کند.
و اگر انسان در تفکر ناکامی و غم و بدبختی و شکست باشد ، باز کائنات بی هیچ اعتراضی به این خواسته و اراده ی (شاید ناخودآگاه) انسان احترام میگذارد و شرایط آن را به نحو احسن فراهم میسازد ؛
در واقع این همان قانون آفرینش جهان بر پایه ی حساب و کتاب است.
کائنات همان علامتی را جلوی اعداد انسان قرار می دهد که خود انسان به او نشان می دهد. اگر انسان به کائنات علامت مثبت (+) نشان داده باشد ، کائنات نیز در معادله اش علامت مثبت قرار می دهد ، و اگر انسان علامت منفی (-) وارد کرده باشد، کائنات نیز بی چون و چرا اطاعت می کند.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
به همین دلیل است هنگامی که گرفتار استرس یا اضطراب هستید، با رفتن به گردش در جنگل یا طبیعت خود به خود به آرامش بیشتری دست پیدا میکنید. همچنین با توجه به همین موضوع بعضی افراد از رفتن کنار دریا یا درازکشیدن در آفتاب، لذت میبرند.
عوامل طبیعی با جذب انرژی منفی، انرژی مثبت منتشر میکنند.
گیاهان، گلها و درختان معمولا بهترین هدف برای تخلیه انرژی هستند. برای اغلب افراد گلها بسیار قدرتمند هستند و میتوانند به بهبود حال آنها کمک کنند.
اکنون میتوانیم درک کنیم که چرا افراد از دریافت گل به عنوان هدیه خوشحال میشوند یا چرا وقتی میخواهیم به کسی ابراز علاقه کنیم به او گل هدیه میدهیم. وقتی شخصی گلی را به عنوان هدیه دریافت میکند، آن گل به او کمک میکند تا احساسات منفی خود را رها کند و به حس بهتری دست یابد.
محل دیگر برای تخلیه انرژی منفی ظرف پر آب، وان حمام، استخر، حوض یا دریاچه است. ️️
هرچه حجم آب بیشتر باشد قدرت تخلیه انرژی هم بیشتر است. آب، انرژی منفی را جذب میکند؛ برای حفظ جریان انرژی و استفاده از مراقبه و مدیتیشن منظم، مهم است روزانه 5 تا 8 لیوان آب بنوشید.
آتش عنصر نیرومند دیگری از طبیعت است که ما میتوانیم برای تخلیه انرژی منفی خود از آن استفاده کنیم. به اوقات خوشی فکر کنید که میتوانید دور یک آتش جمع شوید و داستانهای مختلف تعریف کنید. ️
آتش قادر است انرژی منفی را از ما دریافت کند؛ بنابراین برای دورشدن از انرژی منفی میتوانیم از آن استفاده کنیم.
این آگاهی مهم درباره انرژی میتواند به راحتی اشتباه فهمیده شود؛
مثلا ممکن است شخصی از بودن در کنار افرادی با انرژی منفی یا سرزنش کردن دیگران برای مشکلات، مضطرب شود.
اگر شما انرژی مثبت زیادی دارید، گرفتن انرژی منفی بخش اجتناب ناپذیر زندگی است. شما نمیتوانید از آن فرار کنید.
به جای اینکه درصدد اجتناب کردن از انرژی منفی باشیم، فقط نیاز داریم برای تخلیه کردن و رهایی یافتن از آن مصمم باشیم.
این تبادل طبیعی انرژی بسیار شبیه وضع هوا در طبیعت است. یک سیستم فشار ضعیف همیشه یک سیستم فشار قوی را جذب میکند. جریان هوای گرم همواره در یک اتاق سرد بالا میرود. اگر خانه شما گرم و راحت است و پنجره ها دو جداره نیستند، در زمستان جریان هوای سرد را خواهید داشت و گرمای درون تحت تأثیر سرمای بیرون قرار خواهد گرفت؛ حتی اگر دستتان را به پنجره نزدیک کنید، جریان هوا را احساس میکنید.
طبیعت همیشه در جستجوی تعادل است. به همان صورت، وقتی که شما انرژی مثبت زیادی دارید، انرژی منفی را هم جذب میکنید. رمز موفقیت شخص این است که با شارژ مجدد میتواند ادامه دهد و سپس انرژی منفی را که جذب میکند، تخلیه کند.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
در بسیاری از بیماریها، تصویرسازی ذهنی میتواند مشکلات احساسی زمینهای را آشکار کند و به بدن اجازه شفا بدهد. این عشق و حمایت اغلب میتواند معجزاتی را در جسم پدید آورد. معجزاتی که بارها در درمان بیماریهای لاعلاج به ثبت رسیده است. ️
1- چند دقیقه خود را آرمیده (ریلکس) کنید. مطالعات نشان میدهد که تصویرسازی ذهنی بهترین تأثیر را زمانی دارد که همراه با یک تکنیک آرمیدگی همراه شود.
2- لباس خود را راحت کنید، کفشهای خود را در بیاورید، دراز بکشید یا بر یک صندلی راحت بنشینید و اگر مایل هستید نور را کم کنید. چشمانتان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. تصور کنید که از یک پلکان پایین میروید. با هر گام، به این احساس توجه کنید که بیشتر و بیشتر آرمیده میشوید.
(اگر ترس از پایین رفتن پلکان دارید، میتوانید از 100 به سمت یک بشمارید و یا از پلکانی به سمت نور بالا بروید)
3- زمانی که کاملا آرمیده شدید، یک منظره دلخواه را مجسم کنید. این منظره میتواند یک ساحل باشد. دامنه یک کوه یا یک لحظه لذتبخش خاص با دوستان یا خانواده. هر زمان به تمرین تصویرسازی خود میپردازید به این منظره وارد شوید.
4- زمانی که در منظره مطلوب خود احساس راحتی کردید، تدریجاً ذهن خود را به مشکلی که میخواهید حل شود معطوف کنید.
5- اگر تصویرهای متعددی به ذهن آمد، یکی از آنها را انتخاب کنید تا در جلسه جاری روی آن کار کنید. اجازه دهید این تصویر ذهنی زندهتر و واضحتر شود. اگر وضوح تصویر کم و زیاد میشود، نگران نشوید.
6- اگر هیچ تصویری به ذهن نیامد، سعی کنید به یک حس دیگر معطوف شوید. مثلاً صدای رودخانه یا بوی گلهای وحشی در چمنزار.
7- اگر روشهای بالا کارساز نشد، به این فکر کنید که در حال حاضر چه احساسی دارید. عصبانی؟ خسته؟ رنگ این عصبانیت چیست؟ چه تصویرهایی را برمیانگیزد؟ از حسها برای شکل دادن به تصاویر ذهنی استفاده کنید.
8- هر زمان چنین میکنید، مجسم کنید که مشکل شما در انتهای جلسه کاملاً بهبود مییابد. این کار، طرح اولیه شفا را در درون ایجاد میکند که بدنتان در شفای خود از آن پیروی میکند.
9- در پایان جلسه، چند نفس عمیق دیگر بکشید و خود را در حال بالا رفتن از پلکان خیالی مجسم کنید، در حالی که تدریجاً به محیط خود آگاه میشوید. چشمانتان را باز کنید، بدنتان را کش و قوس دهید، لبخند بزنید و روز خود را ادامه دهید.
(برعکس کاری که اول انجام دادید.. اگر شمارش کردید حالا برعکس از 1 به بالا بشمارید و اگر قبلا به سمت نور بالا رفته بودید، حالا پایین برگردید)
در آغاز، این تمرین تصویرسازی ذهنی را برای 15 تا 20 دقیقه حداقل یک بار در روز انجام دهید. با کسب مهارت بیشتر، احتمالاً خواهید توانست فقط هر بار برای چند دقیقه و چندین بار در روز انجام دهید و همان فواید را برای شما داشته باشد.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
شاید حتی تا به امروز موفقیت های زیادی در زندگی بدست آوردید اما…
اکثر اوقات زندگی به نظرتان ناعادلانه است. وقتی که روز و شب به سختی کار میکنید تا درآمد داشته باشید و خوشحالید که اوضاع خوب پیش میرود اما پشت چراغ قرمز یکنفر همسنِ خودتان را میبینید که پشت یک ماشین گرانقیمت نشسته و با خیال راحت، بدون استرس و اضطرابی که شما دارید در حال گوش دادن موزیک است؛ آن موقع است که احساس میکنید، شاید واقعا زندگی ناعادلانه است.
واقعیت این است : زندگی عادلانه است، اما بر اساس یک سری قوانین عمل میکند.
اینکه شما تلاش میکنید، سخت کار میکنید اما به جایی نمی رسید، به خاطر ناعادلانه بودن زندگی نیست، بلکه شما بر اساس قوانین زندگی، بازی نکردید.
شاید به دوستانتان محبت زیادی میکنید، همه را دوست دارید و همیشه کاری کردید که همه احساس خوبی داشته باشند، اما در زمان تنهایی هیچکس به شما زنگ نمیزند تا حال شما را بپرسد، به نظرتان زندگی ناعادلانه است؟
خیر ! شما فقط با قوانین خودتان خواستید زندگی کنید، نه به کمک قوانین زندگی.
هرگاه احساس کردید که ذهن تان آرام نیست و نگران هستید، ابتدا عمیقا عمل باز دم را انجام دهید.
همیشه با باز دم شروع کنید و تا آن جا که می توانید عمیقا عمل بازدم را انجام دهید و تمامی هوای موجود در ریه هایتان را بیرون بریزید.
با بیرون ریختن این هوا، حالات و احساسات شما نیز بیرون می ریزند، زیرا همه چیز با تنفس شما ارتباط دارد.
سپس هنگامی که شکم شما به علت بازدمی عمیق تو رفته است برای چند ثانیه صبر کنید و بعد از آن عمل دم را به طور عمیق انجام دهید.
دوباره برای چند ثانیه صبر کنید . مدت زمان توقف میان دم و بازدم در این تکنیک باید مساوی باشد.
به همین ترتیب دم و بازدم خود را ادامه دهید و از تنفس خود یک ریتم بسازید.
بلافاصله احساس خواهید کرد تمامی وجود شما تغییر کرده است، حالت قبلی شما دیگر ناپدید شده و حال جدیدی بر وجودتان حاکم شده است.
در این حالت شما دیگر نگران نیستید و آرامش زیبایی بر وجودتان حاکم می شود.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
بیش از شصت سال پیش پزشکان پی بردند که نگرانی ، ناراحتی ، خشم و عصبانیت باعث بیماریهای جسمانی بویژه زخم معده می شود و همچنین استرس با افزایش گلبولهای سفید خون ارتباط مستقیم دارد .
تقریباّ می توان گفت در پشت هر گونه ناراحتی جسمانی نوعی از هیجانات و احساسات استرس آور نهفته است ، اگر بهتر بگویم ، بیماری نتیجهً عدم تعادل است و عدم تعادل نتیجه افکار و اعمالی است که به روش نادرست در زیستن و سرانجام بیماری منجر می شود.
بدین ترتیب می توان با ایجاد تعادل مجدد عامل ناهماهنگی ( بیماری) را از بین برد.
افکار ذهنی انسان قادر است انسان را بیمار کند یا بسوی زندگی بدور از بیماری سوق دهد.
اگر شما وقتی که در اوج خشم و ناراحتی هستید ، چند لحظه دراز کشیده و چند نفس عمیق بکشید و عضلات بدنتان را شل یا «ریلاکس» کنید، خواهید دید که خشم وناراحتی جایش را به آرامش و راحتی خواهد داد.
شما با غلبه بر افکار منفی و ناراحت کننده و جایگزینی افکار مثبت خواهید توانست جلو اکثر بیماریهای جسمانی و روانی را سد کنید و اگر دچار مرضی هستید با بهره گیری از روشهای درمان ذهنی بر ناراحتیتان غلبه کنید.
ما در ذیل روشی را برای درمان بیماریهای روحی و جسمی به شما عزیزان ارائه می کنیم که مطمئناً ثمربخش خواهد بود.
تکنیک بسیار کاربردی خوددرمانی بوسیله نیروی ذهن ️
1- راحت و آرام به پشت دراز بکشید یا در یک صندلی راحتی بنشینید و عضلات بدن خود را کاملاً شل و ریلکس کنید ،
2- به آرامی چشمانتان را بسته و سیاهی چشم را به وسط دو ابرو متمرکز کنید
3- سه بار نفس عمیق بکشید همراه با تنفس احساس آرامش و لذت و نشاط بکنید
4- در ذهن خود از شماره 100 تا یک «بطور معکوس» بشمارید با هر شماره معکوس بیشتر احساس آرامش و راحتی بکنید.
5- هنگامی که به شماره یک رسیدید نظری به تمام بدنتان بیفکنید و از شل و راحت بودن بدن احساس رضایت و لذت بکنید
6- سپس دقایقی به تصورات ذهنتان که بصورت غیر ارادی و ناخودآگاهانه در ذهنتان جریان دارد بنگرید و بر آن تمرکز کنید مثل اینکه به فیلمی نگاه می کنید کاملاً بی تفاوت ، فقط نظاره گر باشید تا ذهنتان آرام گردد و مروری بر تصورات ذهنتان داشته باشید .
7- سپس عضو بیمار خود را در ذهن مجسم کنید و در عالم تصور کاملاً واضح و دقیق بر عضو بیمار خود بنگرید ، مثلاً برای درمان بیماریهای ریوی لکه های سیاه داخل ریه را بوسیله یک دستمال لطیف و سفیدی به آرامی پاک کنید که نتیجه اش از بین رفتن سرفه و بیماریهای ریوی است ، خرد کردن سنگ کلیه با دستها این بیماری را برطرف می کند ، اگر شما اتفاقاً دچار بیماری عفونی در عضوی از بدنتان هستید ، شروع به تجسم سلولهای سفید خون بکنید و آنها را از تمام نقاط بدن فرا خوانید و مانند یک لشگر مجهز و قوی سازماندهی کنید ، وقتی سربازان ارتش بزرگ سلولهای سفید گرد آمدند ، آنها را مجهز به سلاح کرده و دستور آماده باش بدهید و سپس دستور حمله به سمت عضوی که دچار ناراحتی است صادر نمایید به ارتش سلولهای سفید که در نظرتان بصورت نیروی فوق العاده قوی و قوایی شگست ناپذیر تصور شده اند دستور جنگ با سلولهای ناسالم را که در خیالتان ضعیف ، لاغر ، سیاه و با سلاحی از کار افتاده تجسم شده اند ، بدهید و تجسم کنید که سلولهای سفید بدنتان بر سلول ناسالم بیماری غلبه کرده ، آنها را از بین برده و لاشه آنها را به بیرون از بدنتان حمل می کنند .
8- بعد از اتمام درمان خود توسط تجسم و تصور قوی ، با چند نفس عمیق خود را کاملاً شاد و غرق در آرامش تصور کرده و با شمارش یک تا ده به آرامی چشمانتان را باز کنید و به حالت عادی باز گردید .
پس از چند بار انجام این تکنیک بطور محسوس خواهید دید که بیماری شما رو به درمان است .
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.