تخیل نیرویی است که اندیشه را به ترتیبی تازه و متفاوت گردهم می آورد.
تخیل یعنی توانایی آفرینش آرزو، هدف یا تصویری در ذهن، در تخیل هدفمند و ارادی از این توانایی برای تجلی و تحقق اهداف یا آرزو ها استفاده می شود. شما بر این خواسته و تصویر تمرکز می کنید و انرژی می دهید تا به صورت عینی در عالم مادی محقق شود. روش تفکر کنونی شما فقط یک عادت است که می تواند تغییر کند.
تخیل و تصویر ذهنی کلید ذهن شهودی هستند.
استفاده از تجسم خلاق شنا کردن در مسیر آب است یعنی بدون تلاش و تقلا، به اعتقاد روانشناسان بزرگ تخیل بزرگترین نیروی ذهن است.
دانشمندان علوم ذهنی می گویند انسان می تواند آنچه را در تخیل خود تصور میکند بیافریند. آدمی همان می شود که در خیال خود تصویر می کند. تخیل نیرومندتر از اراده است و اگر نبردی بین این دو رخ دهد تخیل پیروز میدان خواهد بود.
برتری شما در این است که کشف کنید چگونه نظام باورهای خود را تحت تاثیر قرار دهید. برای این منظور یکی از موثرترین راهها تصویر سازی ذهنی است. تجسم و تخیل مثبت و هدفمند تمرینی برای استفاده از توانمندی ها و انرژی های ذهنی میباشد. برای رسیدن آسانتر به اهداف و ایجاد تحول در خود، تقویت اراده، افزایش تمرکز و تقویت حافظه.
تخیل هدفمند و مثبت ابزاری قدرتمند در دست شما است. با سخاوت کائنات خلاقیت نامحدود در هر لحظه از زندگی شما جریان دارد. اگر آنچه را می خواهید واضح و شفاف به ذهن خلاق خود بدهید، خواستهایتان به سراغتان می آیند. تخیل مثبت و هدفمند، فن استفاده از نیروی خیال برای آفرینش خواسته های شما است.
تخیل کلیدی است برای دست یابی به تمرکز و آرامش در زندگی. صاحبنظران می گویند استفاده از تخیل هدفمند و هوشیارانه معجزه می کند. آنچه را در ژرفترین لایه ذهن به آن می اندیشید و منتظرش هستید به سوی خود جذب می کنید. تجسم یا آفرینش ذهنی موضوع تازه ای نیست، انسانهای پیش از تاریخ هم با تخیل و اثرات آن آشنایی داشتند.
یادگیری این روش حتماً شما را به هیجان می آورد چرا که بسیار کاربرد دارد.
از طریق تصویر سازی، اطلاعات بهتر در ذهن می مانند. برای حفظ کردن اعداد باید آنها را تصویری کرد.
شما دیگر لازم نیست شماره ی تلفن دوستان تان را یادداشت کنید. با این روش قادر خواهید بود که 100 عدد و یا بیشتر را به راحتی حفظ کنید و به همان ترتیب که حفظ کردید، آنها را تکرار کنید.
و اما تکنیک مورد نظر:
در ابتدا باید برای هر عدد یک حرف از حروف الفبا و یک کلمه را، معادل قرار دهید.
عدد 1= (آ،أ،إ)- (آب)
عدد 2 = (د) – (در)
عدد 3= (س،ص)- (سیب)
عدد 4 = (چ)- (چوب)
عدد 5= (پ)- (پول)
عدد 6 = (ش) – (شیر)
عدد 7= (هـ، ح)- (هویج)
عدد 8 = (ت، ط)- (تیر)
عدد 9= (ن)- (نمک)
عدد 0 = (ف)- (فیل)
حال برای عدد «10» باید کلمه جدیدی که شامل حروف «آ،أ،إ» و حرف «ف» که معادل اعداد «یک و صفر »است، بسازیم. مثلاً «افعی».
با توجه به اینکه حروف «عین و یا» معادلی ندارند، بنابراین مساله ای ایجاد نمی شود.
شما جزء کدام دسته هستید؟
دسته اول:
- گروهی هستند که خود را لایق و شایسته قبولی می دانند.
- استحقاق دستیابی به موفقیت را در خود می بینند.
- بدنبال فرصتی هستند تا شایستگی های خود را اثبات کنند.
- به خواسته های خود فکر میکنند، به قبولی – به اتفاقات پس از قبولی به دانشگاه مورد نظرشان و ...
دسته دوم:
گروهی هستند که همواره بدنبال جمع آوری دلایل و شواهدی برای نشدن هستند. این دسته به دنبال یافتن پاسخی هستند که اگر قبول نشوند جواب پدر و مادر را چه بدهند؟
- جواب همکاران را چه بدهند؟
- جواب دوستان و ... را چه بدهند؟
مهم نیست اگر جزء دسته دوم هستید، مهم این است که چگونه می توان جزء دسته اول قرار گرفت تا بتوان قطعاً موفق شد.
در پاسخ به این سؤالات که :
- چرا یکی سالم و ثروتمند و یکی بیمار و فقیر است؟
- چرا یکی همیشه پیروز و یکی بازنده و شکست خورده است؟
- چرا یکی دست به خاک می زند طلا می شود! و دیگری از چیزی که بدش می آید سرش می آید؟
- چرا یکی در آزمون های وکالت – کارشناسی ارشد – دکتری و ... قبول میشود و دیگران سال ها در انتظار قبولی می مانند؟
باید گفت که فکر غالب آنان: ثروت و سلامتی، پیروزی، موفقیت و قبولی در آزمون هایی مختلف می باشد و هر گونه فکر متضادی را از ذهن خود دور کرده اند. همان قانون جذب که می گوید: (( به هر چیزی که فکر کنید، همان چیز یا مشابه آن را به سمت خود جذب می کنید))
مراقبه گاشو یک تکنیک ساده و مفید برای ایجاد و تقویت تمرکز و افزایش قدرت حافظه میباشد. گاشو ( Gasho ) به معنی دستهای به هم چسبیده است، دستهایی که برهم قرار گرفته اند و در مقابل قلب قرار داده شده اند.
مراقبه گاشو را میتوان بصورت نشسته روی صندلی، یا روی زمین به صورت دو زانو یا چهار زانو انجام داد. نکته مهم در انجام این مراقبه صاف بودن کمر و ستون فقرات میباشد. زیرا در این حالت جریان انرژی در کانال اصلی آن در بدن (که ساشومنا نامیده می شود و منطبق بر نخاع است) به سهولت و سادگی به حرکت در می آید.
مراقبه گاشو به تنهایی مراقبه کاملی است و هر کس میتواند روزانه ۱۰ الی ۲۰ دقیقه آن را انجام دهد. بسیار مناسب و لازم است که شما این مراقبه را انجام دهید و در انجام آن به مهارت برسید. نکته دیگر در انجام مراقبه گاشو این است که توجه و تمرکز باید بر محل تماس انگشت وسط باشد ( انگشت آتش ).
در روزهای اول تمرین این مراقبه ممکن است تمرکز شما از این نقطه قطع شود و فکرهای پراکنده به ذهن شما برسد، در این حالت باید همچنان آرام باشید و هیچ عکس العمل تدافعی در مقابل این افکار نداشته باشید فقط به آنها به صورت ذهنی نگاه کنید و آنها را بپذیرید و دوباره تمرکز خود را به محل تماس انگشت وسط باز گردانید. با این روش بزودی میتوانید افکار خود را در کل زمان انجام تمرین مراقبه گاشو به این محل متمرکز کنید بدون اینکه افکار مزاحم حواس شما را از این نقطه منحرف کنند.
توصیه میشود مراقبه گاشو را هر روز انجام دهید و به آن به صورت یک کار روزانه و لازم مثل مسواک زدن نگاه کنید، از انجام این مراقبه لذت ببرید و به نتایج بدست آمده از انجام روزانه و مرتب این تمرین توجه و تمرکز کنید. بزودی از انجام این تمرین لذت فرآوان خواهید برد و نتایج خوبی بدست خواهید آورد، یادتان باشد این مراقبه در کمال سادگی بسیار قدرتمند است و میتواند یاوری خوب و همیشگی برای شما در تحصیل و زندگی باشد.
️
مزایای مراقبه گاشو:
۱-ایجاد آرامش
۲-افزایش تمرکز
۳-افزایش انرژی های فردی
با شنیدن این کلمه آدم یاد جادوگرا و احضارکننده های ارواح می افته!!!!!!
اما... خلسه حالتی بین خواب و بیداری است که امواج ذهنی در شرایط آلفا قرار می گیرند و تلقین پذیری انسان افزایش مییابد.
در حالت خلسه انسان در:
۱- آرامش قرار میگیرد.
۲- توجه از امور عادی جدا میشود.
۳- آگاهی و تمرکز بیشتر میشود.
۴- حواس پنجگانه فیزیکی تضعیف میشود.
۵- حواس برتر هویدا و تقویت میشود.
۶- ضمیر خودآگاه کنار رفته و ضمیر ناخودآگاه پدیدار میگردد.
۷- در این حال امواج فکری انسان در سطح آلفا قرار می گیرد و تلقین پذیری انسان بیشتر میشود.
بنابراین مناسب است که در حالت خلسه از تلقین استفاده نمود تا تاثیرات بیشتری به همراه داشته باشد.
باید توجه داشت که خلسه از نظر کیفیت به دو نوع مثبت و منفی تقسیم بندی میشود باید خلسه منفی را شناخت و اگر پیش آمد از خلسه خارج شد.
ویژگیهای خلسه مثبت:
۱- تنفس آرام و عمیق است
۲- ضربان قلب طبیعی است
۳- شخص احساس آرامش و رهایی دارد
در حالی که در خلسه منفی تنفس تند و سطحی است و شخص حالت اضطراب و تنش دارد.
چنانچه مانکن را در حال چرخش به حالت ساعتگرد می بینید شما از نیمکره راست مغز خود استفاده می کنید، و چنانچه در خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت می بینید از نیمکره چپ مغز خود استفاده می کنید. اگر بتوانید چرخش آن را در هر دو جهت ببینید ضریب هوشی شما بالای 160 هست!
توجه کنید که بعضی از افراد به هیچ عنوان قادر نیستند، جهت چرخش مانکن را در ذهن خود تعویض کنند.
این افراد با اطمینان بالایی ادعا می کنند این مانکن فقط و فقط در یک جهت می چرخد.
اما چنین نیست اگر برای لحظه ای به قسمت سایه مانکن و یا نوک انگشت پای مانکن توجه کنید، ممکن است بتوانید جهت چرخش را در ذهن خود تعویض کنید.
روش دیگر برای تغییر جهت چرخش آن است که مستقیماً به تصویر نگاه نکنید، بلکه نگاه خود را کمی به سمت راست یا چپ منحرف کنید، به طوریکه تصویر تاری از مانکن را ببینید، حال در ذهن خود جهت حرکت را عوض کرده و تصور کنید مانکن در خلاف جهت قبل می چرخد.
معمولاً از هر 10 بار که به این تصویر نگاه می کنید، ممکن است فقط 2 بار قادر به تغییر جهت چرخش باشید.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
یک بار فیلسوفی خردمند ادعا کرد تنها مانع عقاب در پرواز سریع و آسان، هواست!!
البته اگر هوایی در کار نباشد و این پرنده ی مغرور در خلاء به پرواز در آید، بلافاصله روی زمین می افتد و دیگر نمی تواند پرواز کند.
همان عنصر اساسی که در برابر پرواز مقاومت ایجاد می کند، عاملی است که پرواز را ممکن می سازد.
مانع اصلی که قایق موتوری باید بر آن غلبه کند، آب مقابل پروانه ی قایق است. با وجود این، اگر به سبب وجود همین مقاومت نبود قایق اصلا حرکت نمی کرد.
همین قانون که می گوید موانع امکان موفقیت را فراهم می آورند، در زندگی بشر هم صادق است.
زندگی فارغ از تمام موانع و مشکلات، تمام احتمالات و توانها را به صفر می رساند. با حذف مشکلات و شکست ها، زندگی تنش خلافه ی خود را از دست می دهد.
- معضل جهل عمومی به آموزش معنا می بخشد.
- مشکل نابسامانی اجتماعی به حکومت معنا می بخشد.
ما همه در زندگی مان دوست داریم از شر مشکلات و اجبارها خلاص شویم. وقتی این وسوسه اوج می گیرد، به یاد جوانی باید افتاد که از پیرمردی تنها پرسید:” سنگین ترین بار زندگی چیست؟” پیرمرد غمگینانه پاسخ داد:” نداشتن باری که با خود حمل کنی!”
فراموش نکنید که بسیاری از افراد برجسته بر مشکلات زندگی شان فائق آمده اند.
به عنوان مثال:
* لویی پاستور که نیمه فلج بود و هر لحظه ممکن بود دچار سکته ی مغزی شود، دمار از روزگار بیماریها در آورد.
* فرانسیس پارکمن، تاریخدان امریکایی، در بخش عمده ی زندگی اش به قدری رنجور بود که نمی توانست بیشتر از پنج دقیقه پشت سر هم کار کند. وضعیت بینایی اش چنان اسفناک بود که جز چند واژه ی بسیار درشت خرچنگ قورباغه نمی توانست بنویسد، اما مدبرانه یک دوره ی عظیم بیست جلدی تاریخ به نگارش در آورد.
* کسی که دچار سوختگی حاد شده بود و پزشکان گفته بودند هرگز نمی تواند راه برود، گلن کانینگهام شد که در سال ۱۹۳۴ رکورد دو هزار و پانصد متر دنیا را به نام خود ثبت کرد.
*کسی که او را کند ذهن و عقب افتاده می نامیدند و به او لقب بی سواد می دادند، آلبرت انیشتین شد.
به خاطر بسپاریم حضور سختی ها و مشکلات در زندگی، تقربی است به درگاه خداوند، اما اگر همراه با صبر و آرامش باشد!
“آلبرت انیشتین” هم مجال را در دشواریها دانسته و می گوید: مجال در دل دشواریها نهفته است.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
انسانها عموما موجودات کنجکاوی هستند و دانستن افکار یا رازهای پنهان، آنها را به وجد می آورد. موضوع وقتی جالبتر می شود که آنها بتوانند ذهن دوست یا همسرشان را بخوانند.
شاید با خواندن تیتر مطلب، پیش خودتان فکر کردید که: « امروز میرم خونه و فکر داداشم رو می خونم تا ببینم چرا این چند روز اخلاقش عوض شده »
ولی عجله نکنید، این کار به آن سادگی هم که تصور می کنید نیست.
یکی از روشهای موثر ذهن خوانی، درک زبان بدن است.
در واقع افراد در حین حرف زدن، به صورت ناخودآگاه قسمتی از بدنشان را تکان می دهند و این حرکات نشان دهنده تفکرات و احساسات درونی فرد نسبت به موضوع جاری دانست.
برای مثال وقتی از افراد راجع به شماره تلفن شان در ۱۰ سال پیش سوال کنید، آنها سعی می کنند از حافظه شان برای به خاطر آوردن آن کمک بگیرند و وقتی از آنها راجع به آرزویشان می پرسید آنها سعی می کنند تا تصویری را در ذهنشان بسازند.
محققان بر این باورند که افکاری همچون امثال بالا، واکنش فیزیکی چشم را به دنبال دارند، که شما با تشخیص آنها می توانید تقریبا حدس بزنید که فرد به چه چیزی فکر می کند.
قبل از خواندن این ۷ واکنش، لازم است به ۲ نکته مهم توجه کنید :
در بسیاری از بیماریها، تصویرسازی ذهنی میتواند مشکلات احساسی زمینهای را آشکار کند و به بدن اجازه شفا بدهد. این عشق و حمایت اغلب میتواند معجزاتی را در جسم پدید آورد. معجزاتی که بارها در درمان بیماریهای لاعلاج به ثبت رسیده است. ️
1- چند دقیقه خود را آرمیده (ریلکس) کنید. مطالعات نشان میدهد که تصویرسازی ذهنی بهترین تأثیر را زمانی دارد که همراه با یک تکنیک آرمیدگی همراه شود.
2- لباس خود را راحت کنید، کفشهای خود را در بیاورید، دراز بکشید یا بر یک صندلی راحت بنشینید و اگر مایل هستید نور را کم کنید. چشمانتان را ببندید و چند نفس عمیق بکشید. تصور کنید که از یک پلکان پایین میروید. با هر گام، به این احساس توجه کنید که بیشتر و بیشتر آرمیده میشوید.
(اگر ترس از پایین رفتن پلکان دارید، میتوانید از 100 به سمت یک بشمارید و یا از پلکانی به سمت نور بالا بروید)
3- زمانی که کاملا آرمیده شدید، یک منظره دلخواه را مجسم کنید. این منظره میتواند یک ساحل باشد. دامنه یک کوه یا یک لحظه لذتبخش خاص با دوستان یا خانواده. هر زمان به تمرین تصویرسازی خود میپردازید به این منظره وارد شوید.
4- زمانی که در منظره مطلوب خود احساس راحتی کردید، تدریجاً ذهن خود را به مشکلی که میخواهید حل شود معطوف کنید.
5- اگر تصویرهای متعددی به ذهن آمد، یکی از آنها را انتخاب کنید تا در جلسه جاری روی آن کار کنید. اجازه دهید این تصویر ذهنی زندهتر و واضحتر شود. اگر وضوح تصویر کم و زیاد میشود، نگران نشوید.
6- اگر هیچ تصویری به ذهن نیامد، سعی کنید به یک حس دیگر معطوف شوید. مثلاً صدای رودخانه یا بوی گلهای وحشی در چمنزار.
7- اگر روشهای بالا کارساز نشد، به این فکر کنید که در حال حاضر چه احساسی دارید. عصبانی؟ خسته؟ رنگ این عصبانیت چیست؟ چه تصویرهایی را برمیانگیزد؟ از حسها برای شکل دادن به تصاویر ذهنی استفاده کنید.
8- هر زمان چنین میکنید، مجسم کنید که مشکل شما در انتهای جلسه کاملاً بهبود مییابد. این کار، طرح اولیه شفا را در درون ایجاد میکند که بدنتان در شفای خود از آن پیروی میکند.
9- در پایان جلسه، چند نفس عمیق دیگر بکشید و خود را در حال بالا رفتن از پلکان خیالی مجسم کنید، در حالی که تدریجاً به محیط خود آگاه میشوید. چشمانتان را باز کنید، بدنتان را کش و قوس دهید، لبخند بزنید و روز خود را ادامه دهید.
(برعکس کاری که اول انجام دادید.. اگر شمارش کردید حالا برعکس از 1 به بالا بشمارید و اگر قبلا به سمت نور بالا رفته بودید، حالا پایین برگردید)
در آغاز، این تمرین تصویرسازی ذهنی را برای 15 تا 20 دقیقه حداقل یک بار در روز انجام دهید. با کسب مهارت بیشتر، احتمالاً خواهید توانست فقط هر بار برای چند دقیقه و چندین بار در روز انجام دهید و همان فواید را برای شما داشته باشد.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
بسیاری از ما میدانیم که باید چه کاری بکنیم تا به موفقیت مورد نظرمان دست یابیم. اما تعلل و تنبلی معمولاً جلوی ما را میگیرد.
دو راه برای نجات از تنبلی وجود دارد :
اول:
منتظر یک معجزه باشید. بالاخره یک روزی اتفاقی رخ میدهد و چیزی یا کسی باعث میشود که شما به موفقیت برسید. شرایط الان طوری است که فعلاً نمیشود کاری انجام داد...
بالاخره یک اتفاقی رخ خواهد داد (اگر هم نداد خب بازهم منتظر میمانم...)
دوم:
پنج گام زیر را انجام دهید تا به موفقیت برسید...
1. کمبودها را کنار بگذارید (و فرض کنید هیچ کمبودی ندارید)
2. هدفتان را به شکل جملهای مثبت بنویسید (مثلاً: من امروز فلان محصول را می فروشم)
3. از خودتان بپرسید که آیا میتوانم امروز این کار را انجام دهم؟
اگر جواب مثبت است، خب همین الان اقدام کنید و اگر منفی است به مرحله چهار بروید
4. از خود بپرسید برای پاسخ به سوال 2 اول باید چه کار کنم؟ (گامهای اجرایی را بنویسید)
5. سوالات مراحل 3 و 4 را برای تمام گامها و اقدامات تکرار کنید.
توجه داشته باشیم:
« اقدام ، درمان ترس و تنبلی عامل ترس است»
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
هر گاه چنین افکار نادرستی به ذهن شما خطور کرد
اندکی تأمل کنید .
چشمانتان را ببندید .
یک نفس عمیق بکشید
چشمانتان را به سمت بالا حرکت دهید
و در ذهنتان ...
هر طور که مایلید آن فکر را خنده دار کنید ️
مثلا اگر مربوط به شخص است، او را به خنده دار ترین شکل ممکن تصور کنید ️
راه دیگر اینکه
فضای بالای سر خود را مجسم کنید که مانند یک سیاه چاله فضایی است
و آن فکر را با تمام متعلقاتش داخل یک توپ یا حباب کنید️
و پرتش کنید برود تو سیاه چال فضایی ...
و نابود شدنش را با لذت تماشا کنید!
با این کار آن عامل استرس را
در نطفه خفه خواهید کرد .
این روش راه حل خوبی برای پیشگیری از هر گونه افکار منفی است.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
مردم به طور طبیعی به نتایج منفی فکر می کنند، نه مثبت. اغلب نتایج منفی نصیب افراد بدبین می شود. از طرف دیگر، برای مردم مثبت اندیش، اتفاقات خوب پی درپی رخ می دهد. این درست مانند زمانی است که یک اتومبیل قرمز می خرید و پس از آن همه اتومبیل های قرمز اطراف خود را می بینید. دیدن اتومبیل های قرمز برای شما معنی دار می شود. شما به اتومبیل زیبا و جدید خود افتخار می کنید و بسیار هیجان زده هستید، درنتیجه زیاد به آن فکر می کنید. وقتی اتومبیل قرمز نقطه اصلی تمرکز شما باشد، اتومبیل های قرمز همه جا در اطرافتان ظاهر می شوند.
پیام این است که «بر هر چیزی تمرکز کنید، مقدار بیشتری از آن را به دست می آورید.» اگر موضوعات خوشایند را تجسم کنید، اتفاق خواهند افتاد. البته همین موضوع درمورد موارد ناخوشایند نیز صدق می کند. بازیکن گلفی که مدام نگران پرتاب توپ به درون دریاچه است، همیشه آن را به درون آب می اندازد. اگر نگرش شما مسیرتان را مشخص کند، پس خوب است که افکار خود را به مسیر مثبتی هدایت کنید. این سه گام را انجام دهید:
۱. به آن فکر کنید
به خودتان قول دهید که فعالانه به مطالب مثبت و فقط به نتایج مثبت فکر کنید. در اجرای این برنامه کاملا جدی باشید و آن را مانند قراردادی با خودتان درنظر بگیرید. هدف شما: کنترل فعالانه فرایند تفکرتان است.
۲. آن را ببینید
خروجی های مطلوب خود را مجسم کنید. آن ها را به طور شفاف و با جزئیات کامل ببینید.
۳. آن را انجام دهید
برای دست یابی به خروجی های مطلوب، اقدامات مثبت انجام دهید. پافشاری کنید. برای اثرگذاری بر مواردی که در توان شماست، به سختی کار کنید. وقتی کارها به خوبی پیش می روند جشن بگیرید. اقدامات خود را به صورت روزانه، هفتگی و ماهانه برنامه ریزی کنید.
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتری می شوید.
تکنیک اول: ️
یک روش ساده از روبرو شدن با نیمه ی تاریکی ( و برگرفته از متدهای درمانگرانِ کار با نیمه ی تاریکی نظیر دبی فورد است ) نوشتن ِ صفات ناپسندِ خودمان بر روی صفحه ای تخیلی ( یا اگر از تجسم خوبی برخوردار نیستیم بر کاغذی واقعی ) به همراه تشکر و قدردانی کردن از این صفات و تجربه هایی که ما را به این که هستیم مبدل کرده اند، است.
سپس سوزاندن ِ آن کاغذ با آتش و تبدیل ِ این صفات به انرژی برتر و شکرگزاری از خداوند برای اینکه با نیروهای معنویش ما را به تجاربی زیباتر و شادتر رهنمون میکند، کاریست که ما را با نیمه ی تاریک ِ وجودمان روبرو میکند و از بندهایی که به پای خود نهادیم رهایمان میسازد.
1- عواطف آسیب دیده و ترس را که باعث بوجود آمدن عصبانیت می شوند بشناسید.
به خاطر داشته باشید که عصبانیت باعث ترس نوعی حس ناامیدی می شود ، برخی از روش ها یا اهداف مهم مورد حمله قرار می گیرند و شما احساس می کنید کنترل خود را بر اوضاع از دست می دهید . شاید دوست نداشته باشید به احساسات آسیب دیده و ترس خود اعترافات کنید زیرا فکر می کنید این اعتراف نشانه ضعف شماست . ولی این احساسات به شما کمک خواهند کرد ارزش ها و اهدافی را بشناسید که مورد حمله و تهدید قرار گرفته اند .
هنگامی که احساس ترس و آسیب می کنید چه تصاویر ، افکار یا مسائلی با آنها همراهی می کند یا آنها را بوجود می آورد ؟ آگاه باشید که در چه موقعیت هایی کنترل خود را از دست می دهید و عصبانی می شوید. وقتی فهمیدید که چه چیز منجر به عصبانیت شما می شود درصدد جلوگیری از ایجاد چنین موقعیت هایی برآیید یا این که یاد بگیرید چطور با این شرایط کنار بیایید تا موقعیت شما در خانواده ، جامعه و محیط کار خدشه دار نشود .
2- احساس همدردی و درک خود را بیشتر کنید .
اگر تصمیم گرفته اید عصبانیت خود را نسبت به افراد کاهش دهید اولین قدم، تلاش برای دیدن موقعیت از زاویه دید آنهاست . بطور معمول راه تحت کنترل قرار دادن عصبانیت ، درک وضعیت، زاویه دید و دلیل اعتقادات و رفتارهای دیگر افراد است .
ادامه مطلب ...